جناب مهندس زمانی پس از اخذ مصوبه هیأت امنا، موضوع را در هیأت مدیره نیز مطرح و با کسب اجازه از هیأت مدیره وقت، برادر عزیز و فرهیخته جناب آقای هادی نصیری را مأمور پیگیری این مصوبه کرد. هادی نصیری کسی است که غیر از تولد و رشد در یک خانواده فرهنگی و فرهیخته، خود از نوجوانی در مرکز مدرس عملاً درگیر فعالیتها و فرآیندهای فرهنگی وتربیتی بوده است. عشق و علاقه او به این عرصه او را از دانشگاه صنعتی و رشته دانشگاهی و آینده شغلی مرتبط جدا و عملاً از او یک شخصیت آموزش و پرورشی خوش فکر و دغدغهمند ساخت. همراهی در مرکز مدرس و همکاری چندین ساله در مجتمع صالحین آقای زمانی را به این باور رسانده بود که هادی از پس این کار بر میآید.
هادی پس از قبول این مسئولیت یا بهتر بگویم استقبال از این مسئولیت، کار خود را با پژوهش در ادبیات و پییشینه الگوهای تحولی در تعلیم و تربیت کشورهای مختلف جهان و ایران شروع کرد. قرار است همزمان، بخشی از یافتههای این پزوهش به قلم خود هادی نصیری در این پایگاه با عنوان «گردشگری در آموزش و پرورش» عرضه شود.
اما قصه ورود من به این پژوهش،
حدود چهارسال بود که به علت مسئولیت معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری که از سال ۱۳۹۲ بردوش من گذاشته شده بود تقریباً توفیق خدمت در موسسه مدرس از من سلب شده بود. وقتی به دنبال انتخابات دور جدید شورای شهر، بافت سیاسی شورای شهر تغییر کرد ترجیح دادم من هم داوطلبانه به مأموریت خودم در شهرداری پایان دهم، هرچند اگر هم خودم پیشقدم نمی شدم دوستان پیروز در انتخابات قطعاً این لطف را در حق من میکردند. به دنبال این رخداد برادر و رفیق دیرینهام جناب مهندس حاج منصورخان زمانی موضوع طرح تحول مدارس را مطرح و از من خواست تا در این پروژه به کمک برادر عزیزم جناب آقا هادی نصیری بروم. جواب نهایی من در پاسخ به این دعوت منوط شد به جلسه مشترکی با حضور من، جناب نصیری و جناب زمانی. علاقهمند بودم ابتدا و قبل از تصمیم با نوع نگاه و روندی که تا آن موقع آقای نصیری در پیگیری طرح داشته آشنا شوم. محل قرارمان برای جلسه، سوئیت دفتر اقای زمانی شد. وقتی من رفتم هنوز هادی نیامده بود. پس از چند دقیقه گپ و گفت بین من و آقای زمانی سر و کله هادی با یک چمدان پیدا شد. ابتدا فکر کردم هادی مسافرت بوده و از سفر مستقیم به جلسه آمده است. بعد از چند دقیقه کاشف به عمل آمد که چمدان حاوی منابع و یادداشتهایی است که ایشان در ارتباط با کار جمع آوری کرده است. مشاهده این صحنه و بعد از آن، گزارشی که هادی با عشق و شور ارائه کرد، نه تنها من را مجاب، که علاقهمند به همکاری و همراهی با ایشان در این پروژه کرد.
0 Comments