تربیت
تربیت از جمله واژههایی است که علیرغم استفاده و به کارگیری زیاد، آنگونه که باید تعریف و تبیین نشده است. برحسب تجربهای که از گفتگو با والدین دارم، فهم اغلب آنها از تربیت حداقل در عمل با حقیقت مفهوم تربیت متفاوت است. برخی از والدین آن موقع خود را در تربیت موفق میدانند که فرزندشان در ابعاد مختلف تحصیلی، اجتماعی، دینی و اخلاقی آنچه شده باشد که آنها دوست دارند، نه آنچه او استعداد، رغبت و شایستگی آن را دارد. سطح نازلتر برداشت از تربیت را در میان والدین کسانی دارا هستند که فرزند با تربیت را فرزندی میدانند که مطیع بیچون و چرای آنها باشد. برای این نوع والدین سن و سال هم چندان مهم نیست، فرزند و لو سی ساله هم شده باشد هنوز فرزند است و هنوز نیاز به راهنمایی و دستگیری از جانب والدین دارد. برخی از پژوهشها نشان میدهد که پس از دوران کودکی، بیش از فرزندان این والدین هستند که به شدت وابسته به فرزندان خود میشوند و خودآگاه یا ناخودآگاه با توسل به انواع شیوهها سعی میکنند فرزندان نوجوان و جوان خود را وابسته به خود نگهدارند. این تمایل بخشی ریشه در خلاءهای عاطفی، بخشی ریشه در حفظ دامنه قدرت و بخشی نیز ریشه در نگرانی از آسیبهای اجتماعی دارد. برخی از اندیشمندان معاصرحوزه تعلیم و تربیت، همه وجهه همت خویش را معطوف زدودن ذهنیتهای غلط در باره مفهوم «تربیت» کرده و در آثار متعدد خود کوشیدهاند اول به والدین بگویند تربیت چه چیزهایی نیست. این اندیشمندان که در کشور خودمان سرآمدشان استاد دکتر عبدالعظیم کریمی است بر این باورند که مشکل ما در حوزه تربیت فهمهای غلطی است که والدین و حتی مربیان ما از این مفهوم متعالی دارند.
در نگاه دینی، مسئولیت خانواده در فرایند تربیت فرزند تا مرز تکلیف و بلوغ شرعی اوست. پس از تحقق بلوغ، فرد مکلف در قبال همه انتخابها، رفتارها و کنشها و واکنشهای فردی و اجتماعی خود مسئول است. به این معنی که در این دنیا در قبال قانون و در آخرت در محضر الهی باید پاسخگوی عملکرد خویش باشد. اگر باور داشته باشیم که خداوند حکیم بیش از توان بندهاش از او تکلیف و مسئولیت نمیخواهد باید بپذیریم که در یک نظام تربیتی دینی و فطرت محور، چه در نهاد خانواده و چه در نهاد مدرسه هنر متولیان تربیت این است که مسیر تربیت را به گونهای طراحی و اجرا کنند که وقتی متربی به سن تکلیف رسید بتواند روی پای خود بایستد، خیر را از شر تشخیص دهد، مهارت و جرات پشت فرمان زندگی نشستن را داشته باشد و مسئولیت برنامه ریزی و تلاش برای تحقق آینده خویش را بپذیرد. در نگاه فطرت محور با علم و باور به اینکه خداوند متعال و حکیم همه استعدادها و لوازم کمال را در بدو خلقت در سرشت فرد قرار داده است، در دوران قبل از بلوغ نیز وظیفه تربیتی خانواده فراهم کردن زمینه و شرایط برای بروز این استعدادهای خدادی است. در این نگاه ما قرار نیست چیزی به فرزند بدهیم، قرار است شرایطی را فراهم آوریم تا آنچه خدا به او عطا کرده است به فعلیت برسد.
در دامه به اختصار به برخی از نقطه نظرات دو تن از اندیشمندان معاصر دینی در تبیین مفهوم تربیت استناد و در پایان نظر ترجیحی روش صالحین را بیان خواهیم کرد.
تربیت که معادل فارسی آن را پرورش دانستهاند از مشتقات «ربو» است که به معنای «برآمدگی» و « زیادی» است. چنان که به بهره پول هم «ربا» گفته میشود. از سخنان لغت شناسان و از بررسی کاربرد واژه تربیت و مشتقات آن در قران کریم و روایات چنین بر میآید که ماده یاد شده وقتی به باب تفعیل میرود هر نوع زیاد کردنی را در بر نمیگیرد، بلکه غالبا به معنای رسیدگی به امور موجود زنده دیگر اعم از گیاه، حیوان و انسان برای دستیابی او به رشد و نمو ظاهری است. اگر این موجود زنده انسان باشد معمولا رسیدگی یاد شده به دوران طفولیت وی منحصر میشود. با این همه نمیتوان قاطعانه ادعا کرد که میان کاربرد واژه تربیت برای گیاه، حیوان و انسان مشابهت کامل برقرار است؛ به گونهای که هنگام به کارگیری آن در باره انسان تنها رشد و نمو جسمانی موردنظر باشد. به هرحال، قرآن کریم آنگاه که به زحمات پدر و مادر در دوران کودکی اشاره میکند یکی از مشتقات واژه تربیت را به کار میبرد (مصباح یزدی،۱۳۹۱).
اساسا واژه «تربیت» به معنی رشد و پرورش دادن است و پرورش دادن وقتی معنی پیدا میکند که وجود یک سلسله استعدادها و ویژگیها را در انسان پذیرفته باشیم. معلم و مربی مانند باغبان است نه مانند صنعتگر یا نجار، باغبان گل و درخت را «پرورش» میدهد اما صنعتگر، مصنوعات خود را میسازد. مربی استعداد عقلانی و فکری انسان را رشد میدهد. استعداد خداجوی انسان را پرورش میدهد و احیانا هدایت میکند ( مطهری، ۱۳۷۴).
در پرورش روحی و معنوی انسان، کار مربی عموما فراهم کردن زمینههاست. بیتردید عوامل دیگری نیز در جهت دهی به افعال آدمی موثرند و در نهایت اراده و اختیار انسان است که کاری خاص را تحقق میبخشند و مولفههای علت تامه را کامل میسازد(مصباح، ۱۳۹۱).
در پایان این بخش نظر ترجیحی روش صالحین در مفهوم «تربیت» را در چند نکته میتوان خلاصه کرد:
- تربیت یعنی ایجاد زمینه و فرصت جهت شکوفایی استعدادهای خدادی که در بدو خلقت در سرشت انسان به ودیعه نهاده شده است.
- مسئولیت محوری تربیت در دوران پیش از دبستان بر عهده خانواده، پس از ورود به مدرسه بر عهده خانواده و مدرسه و از سن تکلیف به بعد مستقیما بر عهده خود فرد میباشد.
منابع:
دستنامه شهاب(۱۳۹۱). تهران: انتشارات مدرسه
مصباح یزدی، محمد تقی(۱۳۹۱). فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی. تهران: انتشارات مدرسه. ص ۲۵
مطهری، مرتضی(۱۳۷۴). مجموعه آثار، چاپ چهارم، ج ۳ . تهران: انتشارات صدرا. ص ۴۵۴.
0 Comments