گزارش جلسۀ دوم مسئلهشناسی تربیت نسل امروز با والدین دانشآموزان
در دومین جلسه از سلسله نشستهای مسئلۀ تربیت در خدمت تعدادی از والدین دانشآموزان دبیرستانهای صالحین دوره اول و دوره دوم بودیم. این جلسه نیز که به همان روش جلسه قبلی یعنی گروه متمرکز و توسط دکتر مهرشاد برگزار شد، چالشهای حوزۀ تعلیم و تربیت از دیدگاه والدین استخراج شد. روش گروه متمرکز یا Focus Group روشی است که برای دریافت نظرات افراد به صورت جلسهای رفتوبرگشتی انجام میگیرد تا نتایج بهتری را دربرداشته باشد زیرا در گفتگو ممکن است ابعادی از مسئله نمایان شود که در یک صحبت دونفره ابتدئا به ذهن نرسد. دکتر مهرشاد به عنوان مجری جلسه پس از توضیحاتی در مورد روش کار بیان داشتند: ما امروز به دنبال کشف مسائل هستیم و به طور مشخص یک سوال محوری داریم که “چالشهای حوزۀ تعلیم و تربیت ناظر به مدرسه چیست؟” البته سه قید را هم در نظر خواهیم داشت؛ یک اینکه نگاه آسیبشناسانه داریم دوم متمرکز بر حوزۀ تعلیم و تربیت هستیم و سوم مطالب در حیطۀ مدرسه باشد زیرا ممکن است بعضی مسائل مربوط به وزارت آموزش و پرورش باشد و از عهدۀ یک مدرسه کاری بر نیاید.
سید محمد حسین امامی (فعال در حوزههای اجتماعی و مدیرعامل چند خیریه و نمایندۀ سازمانهای مردمنهاد در شورای توسعۀ استان) از اولیای دانشآموزان دبیرستان صالحين دوره دوم اولین نفری بودند که یخ جمع را شکستند و صحبت را شروع کردند. ایشان به خاطر موقعیت کاری که در مسائل اجتماعی دارند آمارهایی را در رابطه با آسیبهای اجتماعی ارائه دادند مثل اینکه هفتاد درصد افرادی که برای اولین بار وارد چرخۀ اعتیاد میشوند زیر هفده سال سن دارند که در گروههای همسال و در مدرسه متمرکز هستند. ایشان با تذکر این نکته که نوجوانان اثرپذیری بیشتری از گروه همسالان نسبت به خانواده دارند اشاره کردند که با وجود طرحهای متعددی که در این زمینه اجرا شده موفقیت چندانی کسب نشده وهمچنان آنطور که شایسته است به این موضوع توجه نشده. ایشان نقش مدرسه در این زمینه را به دلیل ایجاد گروههای همسن در مدرسه جهت راهبری آنها موثر دانستند و راهبرد آن را ایجاد جایگزینهای مطلوب جهت تامین هیجانات نوجوانان برشمردند تا از مشکلاتی نظیر عدم کنترل بر رفتار و هیجانات نوجوانان، آنطور که اکنون میبینیم ، کاسته شود. سپس این فعال حوزۀ مسائل اجتماعی ، مشکل دیگر نوجوانان دورۀ کنونی را ایجاد انحرافهای فکری در اثر پاسخ صحیح نگرفتن برای سوالات محوری که برایشان پیش میآید معرفی کردند که باید با ایجاد مجراهای سالم جهت جواب دادن به آن از این مسئله جلوگیری کرد. ایشان نقش مدرسه را با توجه به در اختیار داشتن عمدۀ وقت نوجوان نسبت به خانواده مهمتر ارزیابی کردند. برای این منظور اضافه کردن سرفصلهایی جهت آموزش مهارتهای زندگی از جمله مهارت نه گفتن، کارگروهی و… در نقش مدرسه و اهمیت دادن به حق انتخابگری فرزندان و تحمیل نکردن خواستهها بر جوانان را نقش خانواده دانستند.
آقای شیرانینژاد (شاغل در صدا و سیما): ایشان نقدی به خانوادهها برای ایفای نقششان در امر تربیت وارد کردند که معمولا این امر را به نهادهای دیگری مثل مدرسه و یا مجموعههای فرهنگی میسپارند و خود ترجیح میدهند که وارد این مسئله و چالشها و درگیریهای ناشی از آن نشوند.
آقای خطیب (مدرس حوزه): سومین نفری بودند که به انتقال تجربیات و نظرات خود پرداختند. ایشان عدم انتقال تربیت و آموزشهای لازم توسط خانواده به بچهها و انتظار آنها را از مدرسه داشتن عامل ایجاد بسیاری از مشکلات دانستند و در توضیح، نداشتن مهارت گفتگو، عدم آگاهی از شرایط سنی و هیجانات دورۀ نوجوانی، ملاک دانستن رفتار والدین، نداشتن مهارت عذرخواهی توسط پدر و مادر و در نتیجه عدم ایجاد فضای اعتماد در خانواده را عامل دور شدن نوجوان از خانه و جذب شدن به فضایهای بیرونی نامناسب مثل دوستان ناباب بیان کردند.
آقای منصوریانفر(شاغل در اداره مخابرات): ایشان مهمترین عیب ساختار آموزشی را عمیق بارنیاوردن دانشآموزان از لحاظ فکری و تستمحور و حفظایاتمحور بودن دانستند و نتیجۀ آن را عدم قدرت استدلال و حلمسئله بیان کردند. ایشان سپس معضلات نداشتن قدرت استدلال و فکرکردن را برشمردند از جمله ناتوانی در قبول دین به صورت عمیق و بادلیل، نداشتن زبان مشترک برای صحبت بین والدین و فرزندان، حوصله نداشتن برای شنیدن استدلالها، عدم خلاقیت در مواجهه با مسائل و سرانجام جذب جریانهای فکری مختلف شدن در دانشگاه. و به عنوان راهحل برگزاری کرسیهای آزاداندیشی را جهت کسب این خصلت موثر بیان کردند. همچنین مشکل دیگری را که در جامعۀ کنونی به وجود آمده، نبودن الگوهای مناسب برای نوجوانان در زمینههای مختلف مطرح کردند که مدرسه با ارتباط دادن دانشآموزان با افراد موفق در زمینههای مختلف میتواند در این موضوع کمک کننده باشد.
خانم نصر اصفهانی: ایشان که خود روانشاسی نوجوان کار کردهاند، صحبتهای زیادی در مورد اشتباهات تربیتی که خانواده و مدرسه در برابر نوجوان انجام میدهند داشتند و بر اساس تجربۀ شخصی با فرزندان خود و مراجعینشان، گفتگو نکردن پدر و مادر با فرزندان، یکسانسازی اهداف افراد، تحمیل خواستههای والدین بر فرزندان و داشتن چارچوبهای از پیش تعیین شده، اعتماد نکردن به نوجوان و تعصب بر حرف و موضع اولیای مدرسه و والدین را از مهمترین مشکلات کنونی دانستند. در توضیح، گفتگو کردن خانواده با بچهها و نترسیدن از آن را باعث آگاهی دادن از مشکلات و آسیبهای مختلف عنوان کردند که باید توسط والدين انجام شود و اجبار برای رسیدن به اهداف از قبل فرض شده را موجب از بین رفتن خلاقیت بچه دانستند که باید از آن پرهیز شود. ایشان معتقد بودند وظیفۀ پدر و مادر در برابر دغدغۀ دیده شدن نوجوان، توجه به او و اجازه دادن برای تجربۀ موضوعات مختلف است. همچنين تستمحور شدن و تربيت يافتن افراد بيحوصله براي فکر کردن را در اثر قدرت يافتن بنگاههاي اقتصادي و مافياي کنکور مطرح کردند. ایشان معتقد بودند حلقۀ مفقودۀ تربیت کنونی ایجاد زمینۀ شادی و نشاط است و نداشتن جایگزینهای مناسب برای هیجانات نوجوانان باعث ايجاد مشکلاتي مثل تغيير هيئتهاي عزاداري به محلي براي تخليه انرژي ميشود. در آخر ایشان نسل کنونی را بیریاتر از نسلهای قبلی دانستند و اضافه کردند که اگر به آنها اعتماد بشود خلاقیتشان شکوفا شده و آیندۀ روشنی را خواهیم دید.
آقای عصارزادگان(فعال در حوزههای فرهنگی-اجتماعی و مدیریت شهری): ایشان نیز که از فعالین مسائل فرهنگی-اجتماعی هستند ریشۀ بسیاری از مشکلات کنونی را درگیر نشدن نسل جوانان با مشکلات و سختیهای طبیعی مثل شغل و مسائل اقتصادی بیان کردند و افزودند که این مسئله باعث مستقل نشدن جوانان و سرانجام، منحرف شدن آنها از مسیری که در آن قرار داشتهاند میشود. برای حل این مشکل ایشان تغییر دادن سرفصلهای درسی غیرمفید و ایجاد فضایی برای کسب تجربههای مختلف توسط مدرسه را موثر دانستند و به این موضوع که تغییرات تکنولوژی و عصر حاضر باعث بیاستفاده شدن حفظیات شده که لزوم این کار را زیاد میکند اشاره کردند که باید با افزایش جذابیت و صمیمیت در مدرسه برای عقب نماندن از ابزارهای جدید همراه باشد.
آقای رحیمی: ایشان عواملی که در رفتار والدین با فرزندان در تربیت آنها نقش دارد را که بعضا عدم توجه به آنها مشکلاتی ایجاد میکند برشمردند مانند: درک کردن نوجوان و دادن حق انتخاب به او، حفظ حریمهای او، مقایسه نکردن با دیگران، مشورت دادن و سوق دادن به سمت اهداف عالی و نه تحمیل آنها.
خانم عزیزی(دکتری مدیریت آموزشی): ایشان با اشاره به این اصل که پرورش و تربیت بر آموزش مقدم است این ایراد را که به خاطر حجم بالای مطالب درسی فرصتی برای رسیدگی به مسائل پرورشی باقی نمیماند مطرح کردند و این باعث معضلاتی مانند استرس برای انتخاب رشته و کنکور و ناتوانی در انتخاب مسیر آینده در جوان خواهد شد که سرانجام تحت تاثیر جو دیگران مسیر خود را انتخاب میکند و مشکل دیگری که از این مسئله ناشی میشود، کمحوصله بودن براي رسیدن به جواب است. همچنین ایشان وجود الگویهای نامناسب در جامعه برای قشر جوان را باعث پرورش غلط دانستند.
آقای مقدس (از اعضای انجمن اولیا مربیان دبیرستان دوره دوم): ایشان با اشاره به پایین بودن سرمایۀ اجتماعی در استان اصفهان بیان داشتند که مدرسه در این زمینه به خوبی عمل نکرده و برنامههایی که داشته را عملی نساخته است. همچنین وجود سرویسهای ایابوذهاب به مدرسه را عاملی معرفی کردند که باعث به وجود آمدن یک محیط ناسالم و از طرفی گرفتن یک محیط آموزشی غیرمستقیم یعني پياده رفتن به مدرسه شده است.
خانم کیانوش (استاد دانشگاه): ایشان نیز به نقش خانوادهها و مدارس در بزرگ کردن بنگاههای آموزشی اشاره کردند و بر توجه به اصل تربیت و نه آموزش صرف تاکید کردند.
دکتر مهرشاد: ایشان در پایان به جمعبندی نظرات پرداختند و بیان داشتند: «در مطالعۀ پیمایش ملی ارزش و نگرش ایرانیان که در سالهای 95 و 96 انجام گرفت وقتی از افراد پرسیده شد که چه مسئلهای ذهنشان را درگیر کرده از اولین مواردی که بیان میکردند مسئلۀ فرزندان بوده است. این مطلب مضرات و فرصتهایی دارد. بعضا ممکن است باعث فشارآوردن بر نهادهاي تربیتي بشود و فرصت است از این جهت که اولویت اول و مورد توجه قرار میگیرد. آنچه بنده به صورت فيالمجلس مشاهده کردم این بود که علیرقم نکات مشترکی که این جلسه با جلسۀ قبل داشت نقاط افتراقي نیز دیده میشد و دغدغههای کادر آموزشی با دغدغههای اولیا تفاوتهایی داشت.»
ايشان نقاط تاکيد اين جلسه را در موارد زير خلاصه کردند:
1- توجه به تفاوتهاي فردي و درک و رفتار متناسب با هر فرد 2- ايرادات ساختار آموزشي اعم از کلي و جزئي 3- تاکيد بر بازنگري شيوۀ تربيت ديني 4- نبودن الگوهاي موفق تربيتي 5- عقب ماندن نظام آموزشي از فضاي جذابيت
0 Comments