گزارشی از کتاب «هر دانش آموزی میتواند موفق شود»
دکتر ویلیام گلسر:
آقای ویلیام گلسر روانپزشک اهل ایالات متحده آمریکا بود. ایشان گسترش دهنده نظریات دبلیو ادواردز دمینگ در زمینه واقعیت درمانی و تئوری انتخاب محسوب میشود. نوآوریهای آقای گلسر در مشاوره فردی در محیط کاری و مدرسه، انتخاب و مسئولیتپذیری شخصی و دگرگونی شخصیت را مدنظر قرار میدهد. گلسر از جمله افرادی است که مخالف اصول و قواعد رایج بین روانپزشکان بود که بجای تمرکز بر طبقهبندی کردن سندرمهای روانی؛ به عنوان اختلال روانی، سریعاً اقدام به تجویز دارو برای فردمیکردند.
ایشان یک موسسه روان درمانی خصوصی در لس آنجلس به وجود آورد و تا سال ۱۹۸۶ آن را اداره میکرد. ویلیام گلسر، نویسنده بسیاری از کتابهای تأثیرگذار درباره سلامت روانی، مشاوره، بهبود مدارس و بسیاری از سایر… نیز هست.
چرا این کتاب؟
کتاب مدارس بدون شکست نوشته ی ویلیام گلاسر به ترجمه ی ساده حمزه و با همکاری مژده حمزه تبریزی در 225 صفحه توسط انتشارات رشد به چاپ رسیده است. در کتاب مدارس بدون شکست، دکتر گلاسر براساس دیدگاه های خود، بر مبانی تجربیات و مطالعاتش، درموقعیت های تحصیلی گوناگون به فرآیند تحصیل می پردازد.
كتاب حاضربا نگاهي متفاوت ،خود نظام آموزش و پرورش را في نفسه باعث شكست محصلان محسوب مي كند. گلاسر در پاسخ به اين سوال كه آيا مي توان به اين افراد در برابر شكست كمك كرد؟ پاسخ مي دهد كه بهترين راه حل يعني يك آموزش و پرورش موفق مي تواند بيشترين كار را براي غلبه بر مشكل شكست انجام دهد. اقدام نماييم كه كودكان در آنها موفق شوند.
تورق سریع:
کتاب فوق شامل شانزده مساله یا بخش است .
که این بخشها عبارتند از:
۱.مشکل شکست
۲.واقعیت درمانی شکست
۳.تحمیل مدرسه
۴.فکر کردن درمقابل حفظ کردن
۵.ارتباط
۶.آموزش و پرورش متکی بر اطلاعات عمومی و محفوظات
۷.جلوگیری از شکست
۸.پبشگیری از شکست
۹.اجرای برنامهی جدید
۱۰.جلسههای کلاس
۱۱.اقدام به تشکیل جلسهها
۱۲.تداوم بخشیدن به جلسه کلاسی
۱۳.اخلاق
۱۴.نظم و اداره مدرسه
۱۵.مدرسهی پرشینگ
۱۶.کلاسهای بالاتر
گلاسر در فصل اول این کتاب تجربیات خود را در زمینه ی ترس از شکست در مورد جوانان بیان می کند و با بیان کنفرانسهای
ارائه شده توسط خود در مورد شکست در باره ی دخترانی که داراری مشکلات قانونی بوده اند مطلب اصلی را برای ما روشن میسازد.یکی از شکست هایی که نوجوانان معمولا با آن برخورد می کنند شکست های تحصیلی است.یکی از ارکان ایجاد مشکلات
قانونی و اجتماعی برای اینگونه افراد شکست در مدرسه است.هدف از تالیف کتاب نیز این است که ما باید به توسعه ی مدارسی
بپردازیم که کودکان در آن موفق شوند و ایجاد این نوع سیستم آموزشی هدف کتاب است.
راهکار را نیز اینگونه معرفی میکند که با ایجاد مدارسی که دانش آموزان بتوانند از طریق استفاده منطقی و عقلانی از استعدادها و علایق خود به موفقیت برسند.شکست تحصیلی معمولا 75٪بیشتردر مناطق محروم و فقیرنشین است.
نظریه ی گلاسر مبتنی بر واقعیت درمانی است.
در نظریه واقعیت درمانی نیاز های اساسی هر فرد عبارت است از:
۱.نیاز به مبادلهی عشق و محبت
۲.نیاز به احساس ارزشمندی.
که کمبود هر کدام به شکست منجر می شود.ارتباط مدارس بیشتر با دومین مورد یعنی احساس ارزشمندی است.یکی از این روش ها محبت در مدارس است که به احساس ارزشمندی منجر می شود.اگر بچه ها احساس مسؤلیت در قبال یکدیگر،دلسوزی و توجه نسبت به هم و کمک به همدیگر را بیاموزند حس همدلی و همکاری در آنان ایجاد می شود.
طبق مفاهیم واقعیت درمانی باید متوجه باشیم که احساسات گمراهمان نکند.
افرادی که شکست میخورند برای اصلاح رفتار به احساسات تکیه می کنند ولی افراد موفق به دلیل و منطق تکیه دارند.بنابر این مفهوم اصلی واقعیت درمانی عدم تکیه بر احساسات میباشد.
امروزه تعداد فزاینده ای از دانش آموزان در کسب یک هویت موفق شکست خورده اند دلیل آن هم عدم تاکید مدارس بر عنصر
احساس ارزشمندی است.
در مبحث تحمیل مدارس جایگاه محبت در موفقیت تحصیلی مورد بحث قرار می گیرد.همچنین نقش مدارس در آموزش احساس
ارزشمندی به بچه ها و دادن معلومات وابزار لازم برای موفقیت در جامعه .در این فصل گلاسر به تجربیاتش در مورد مدرسه
دخترانه ونتورا و علل شکست در مدارس و خلق و خوی کودکان بحث می کند و همچنین به سبب شناسی موضوع می پردازد و بحث
فقر و تاثیر آن در شکست را مطرح می کند.
بخش بعدی فکر کردن در مقابل حفظ کردن است.
بحث،بحث نکوهش حفظ کردن مطالب و مفاهیم و تلنبار کردن اطلاعات در مغز وتوجه به مساله تفکر و حل مساله و پژوهش است.تاکید بر حافظه از ارزش پایینی در آموزش و پرورش برخوردار است.که به جای آن باید بر تفکرتاکید داشته باشیم.مخصوصا تفکر حل مساله ای.
گلاسر هم چنین اصل قطعیت در آموزش و پرورش را نفی می کند.
بخش بعدی ارتباط است.
که طی آن گلاسرارتباط میان آموختهها و ربط آن را با شکست تحصیلی توضیح می دهد وتشکیل دو بخش مجزا را در ذهن بچهها مسالهای جدی میداند.بخش زندگی و بخش مدرسه.
که اگر بتوانیم این دو بخش را به هم ارتباط دهیم نقش مهمی در امر آموزش ایفا کرده ایم.همچنین باید به این مساله توجه کرد که صرفا بسنده کردن به کتب آموزشی برای تکمیل آموزش کافی نیست.همچنین باید به ارتباط میان موضوع هایی که آموزش داده می شود نیز توجه شود زیرا این امر بسیار مهم است.
بخش بعد آموزش و پرورش متکی اطلاعات عمومی و محفوظات است.
گلاسراین موضوغ را بی ارتباط با آموزش و پرورش می داند.او در این بحث روش نمره دهی را نفی می کند.
علت آن را هم اهمیتِ بی دلیل آن میداند و به جای آن،روش نمره دهی (الف-ب-ج-د-ه)را پیشنهاد میکند.
برای یک دانش آموز برای تحصیل دو راه وجود دارد:
۱.توجه به تفکر و صرفنظر ازنمره
۲.توجه به نمره و صرفنظر ازتفکر
البته خود گلاسر نیز اذعان دارد که نمره تضمین کننده رقابت بین محصلان است.علاوه بر نمره دهی گلاسر نحوه آزمون و
آزمون های عینی را نیز مورد انتقاد قرار می دهد که با اصل قطعیت و اندازه گیری همسو است و مانع تفکر.
بخش بعد به بحث در باره ی جلوگیری از شکست و قدم های مقدماتی می پردازد.
یکی از این موارد اهمیت تفکر است که اگر بتوانیم تفکر را ارتقا دهیم و تاکید روی حفظ کردن را حذف نماییم و ارتباط را به طور واقعی و اساسی افزایش دهیم در آموزش بسیار مؤثراست.
مساله بعدی کلاس های ناهمگن است.
هدف تشکیل کلاس برای جدا کردن استعداد ها و قوای مختلف از نظر توانایی برای یکدست شدن کلاس.
بخش بعدی پیشگیری از شکست و مراحل بعدی است.
مساله اول حذف نمره هاست.اگر بتوانیم مطمئن شویم که هر دانش آموز نهایت سعی و تلاش خود را به کار می برد تا تفکر و حل مساله را بیاموزد دیگر نمره ها ارزشی ندارد.به نظر گلاسر بهتر است در دوره راهنمایی و دبیرستان نمره دهی به روش(الف-ب-ج-د-ه)انجام گیرد.مساله دیگری که به آن توجه شده است امتحان های عینی است.
استفاده از امتحان های عینی به منزله ابزار خود آزمایی در مراحل اولیه تفکر و حل مشکل احساس مطلوبی را ایجاد می کند.هم
چنین گلاسر می گوید اگر معلم در شرایطی آموزش ببیند که توجه به نمره و حفظیات است نمی تواند مؤثر باشد.پس باید آموزش
مناسب برای اجرای برنامه های جدید را ببیند.
بخش بعدی اجرای برنامه های جدید است.
بخش اصلی و کاربردی این کتاب که در مورد بحث های کلاسی است.
این قسمت بحث های کلاسی را اینگونه تعریف میکند:به مجموعه فعالیت هایی اطلاق می شود که به منظورراه هایی برای درگیر کردن دانش آموز در بحث های آموزشی به کار می رود.
دراین میان بررسی این نکته ضروری است که چرا عقاید و برنامه های جدید آموزشی به کندی در مدارس پیش می رود؟
یکی ازعوامل وجود دو اصل قطعیت و حفظیات در مدارس است.
معلمان،مدیران و اولیا نیز در مقابل برنامه های جدید مقاومت می کنند وعلت این مقاومت جو موجود در برابر نمره ها و احتمال ازدیاد مردودی هاست.زیرا در مدرسهها همه به شدت زیر بار نمره رفته اند.دلیل مقاومت معلمان نیز ترس از شکست در برابر بحث های کلاسی است چون اصل کار توسط معلم انجام می گیرد.
مثل کنارگذاشتن تدریجی تکیه بر منابع اصلی و آزاد کردن دانش آموزان از قید نمره و کارنامه.
بخش دهم این کتاب جلسه های کلاسی است
آقای گلاسر جلسههای کلاسی را این گونه بیان میکند که جلسه ای است که در آن معلم کلاس را به سمت یک بحث سوق می دهد که داوری در آن وجود ندارد و همهی افراد باید در آن حضور فعالانه داشته باشند.
سه نوع جلسه کلاسی وجود دارد.
۱.حل مشکل اجتماعی:معلم نقش رهبر گروه را دارد موضوع مورد بحث رفتار اجتماعی دانش آموزاندر مدرسه و هدف تلاش برای حل مشکلات فردی و گروهی و آموزشی و تربیتی کلاس و مدرسه است.مهم بودن این نوع جلسات نیز به این دلیل است که کودکان یاد می گیرند که در گروه مشکلاتشان را حل کنند وکمتر از جمع برای حل مشکل دوری کنند.
۲.جلسه بحث های آزاد:هدف بررسی موضوع های مهم اندیشمندانه است که در باره ی مشکلانت رفتاری بحث می شود.از بچه ها
خواسته می شود که راجع به مسایل مربوط به زندگی شان صحبت کنند.اگر این مباحث را بتوانیم با اهداف آموزشی تطبیق دهیم
بسیار مناسب است.
۳.جلسه های بررسی آموزشی:هدف این است که بفهمیم دانش آموزان تا چه حد مفاهیم دوره تحصیلی خود را درک می کنند.به طور
مستقیم مربوط به آن چیزی است که کلاس در مورد آن چیزی یاد می گیرد.جلسه های کلاسی به خودباوری دانش آموزان،احساس
ارزشمندی،ایجاد تجربه بیشتر،اعتماد به نفس و خواست داوطلبانه ی دانش آموز برای یادگیری کمک می کند.
آقای گلاسر در آخر سعی به گفتن فرآیند های لازم برای شروع و ادامه جلسات را دارد که این فرایند به صورت اختصار عبارتند از:
۱.فلسفه ی آموزشی از قبل مشخص شود.
۲.یک معلم که تجربه ی برگزاری جلسه کلاسی را دارد قبل از اجرا توسط معلمان نا بلد آن ها را آموزش دهد.
۳.نشستن باید به صورت دایره ای باشد.
۴.معلم در هر جلسه دریک قسمت دایره بنشیند.
۵.معلمان قبل از شروع جلسه باید نسبت به جزئیات جلسه آگاه باشند.
۶.موضوع بحث بنا به مصلحت میتواند توسط معلم یا کلاس تعیین شود.
۷.سعی باید بر آن باشد که در این جلسات مشارکت و توجه بچه های مشکل آفرین کلاس راجلب کنیم.
۸.مدت جلسه باید حدود 30 دقیقه باشد.
۹.به بچه ها فرصت اظهار نظر بدهیم.
۱۰.احترام و توجه مثبت غیر شرطی به بچه ها داشته باشیم.
۱۱.سعی کنیم حالت فردیت بین افراد در گروه را حفظ کنیم.
در مباحث پایانی کتاب نیز به طور کامل درباره ی بحث اخلاق و اهمیت و نحوه ارائه ی آن در مدرسه بحث و تاکید شده
است.همچنین درباره ی نحوه ی مدیریت خوب،ویژگی های مدیر خوب مطالبی بیان گردیده شده است.
0 Comments