گزارشی از کتاب «هر دانش آموزی میتواند موفق شود»
به اهتمام محمدمهدی اورنگی
دکتر ویلیام گلسر:
آقای ویلیام گلسر روانپزشک اهل ایالات متحده آمریکا بود. ایشان گسترش دهنده نظریات دبلیو ادواردز دمینگ در زمینه واقعیت درمانی و تئوری انتخاب محسوب میشود. نوآوریهای آقای گلسر در مشاوره فردی در محیط کاری و مدرسه، انتخاب و مسئولیتپذیری شخصی و دگرگونی شخصیت را مدنظر قرار میدهد. گلسر از جمله افرادی است که مخالف اصول و قواعد رایج بین روانپزشکان بود که بجای تمرکز بر طبقهبندی کردن سندرمهای روانی؛ به عنوان اختلال روانی، سریعاً اقدام به تجویز دارو برای فرد میکردند.
ایشان یک موسسه روان درمانی خصوصی در لس آنجلس به وجود آورد و تا سال ۱۹۸۶ آن را اداره میکرد. ویلیام گلسر، نویسنده بسیاری از کتابهای تأثیرگذار درباره سلامت روانی، مشاوره، بهبود مدارس و بسیاری از سایر… نیز هست.
چرا این کتاب؟
این کتاب به همت انتشارات سایه سخن و ترجمه آقای دکتر علی صاحبی(چاپ چهارم) به چاپ رسیده است.
اگر به واقع شما در پی دستاوردهای شگرفی هستید و میخواهید دانش آموزان مسئولیتپذیر باشند و بخواهند که یاد بگیرند باید به ایدهها و نظرات گلسر فرصت بدهیم خودش را در عمل نشان دهد. در این کتاب دانش آموزان دو یا سه سال بالاتر از سطح تحصیلی خود پیشرفت میکنند و بیش تر دانش آموزان به سطح شایستگو قابلیت بسیار عالی میرسند و همزمان با پیشرفت تحصیلی خوب میزان غیبت از مدرسه و مشکلات انضباطی نیز کاهش مییابد. همه کسانی که با دانش آموزان کار میکنند و کسانی که میخواهند شاهد بهبودی چشمگیر وضعیت مدارس باشند و کسانی که به معلمان آموزش میدهند این کتاب به دردشان میخورد.
شما در این کتاب چیزی را که در سیستم آموزشی بسیاری از کشورها وجود ندارد، یعنی کاربردی بودن آموزشها، تقویت قدرت عمل دانش آموزان و تبدیل دانستهها به عمل را با روشهایی جالب، به کاری شدنی برای معلم تبدیل میکند.
فارق از محتوای این کتاب میتوان نگاهی به مترجم این اثر نیز انداخت چرا که آقای صاحبی خود از جمله مربی ارشد و عضو هیئت علمی موسسه ویلیام گلسر است و توانسته حق مطلب این اثر را ادا کند.
برشی از کتاب
حال برای آنکه کمی با قلم نویسنده آشنا شویم تکهای از این کتاب را با هم میخوانیم:
«کمابیش تمام پیشنهادهای این کتاب مربوط به تغییر دادن خودتان است و نه تغییر دیگران. اگر تعدادی از کارکنان مدرسه این تغییرات را در خود ایجاد کنند، پس میتوانند به دیگران هم دراین فرایند کمک کنند و آن وقت فرایند تغییر آسانتر میشود.»
تورق سریع:
این کتاب شامل دوازده فصل میباشد.
من در گزارش این کتاب سعی خود را کردهام که چکیده مطالب هر فصل را ارائه دهم.
فصل اول: آموزش و تربیت موفق بر روابط خوب استوار است
همان طور که از سرفصل مشخص است در این فصل نویسنده به دنبال این است که قبل از اینکه آموزشی صورت بگیرد باید ارتباطی حسنه میان مربی و متربی شکل بگیرد.
در این قسمت با شرح اینکه چه رفتارهایی میتواند روابط را از بین ببرد سعی به تغیر اصلاح مربی نیز دارد.
از جمله رفتار های مخربی که می تواند ارتباط را از بین ببرند عبارتند از:
۱.انتقاد ۲.سرزنش ۳.شکایت ۴.غر زدن ۵.تهدید ۶.تنبیه ۷.باج دادن
در ادامهی این هفت مورد آقای گلسر بر این اعتقاد است که این موارد شامل کنترل بیرونی هستند و این روشها دیگر منسوخ و از کار افتادهاند و به جای آنها باید از روش محیط تئوری انتخاب استفاده کرد.
ایشان برای این روش هفت عادت را ارائه دادهاند که این هفت روش عبارتند از:
۱.مهربانی ۲.گوش دادن ۳.حمایت کردن ۴.همکاری ۵.تشویق ۶.اعتماد کردن ۷.دوستی
فصل دوم: مشکلات ذاتی نظام نمره دهی کنونی
نظر ایشان بر این است که شاید علت درس نخواندن بسیاری از دانش آموزان به خاطر شیوهی نمره دهی است و علل آن را مفصل شرح میدهند.
از جمله دلایلی که ایشان میفرمایند این است که کمتر احتمال دارد عملکرد مدرسههایی که نمره های زیر هفده در آنجا زیاد است بهبود یابد.
فصل سوم: رهایی از شر روانشناسی کنترل بیرونی
همان طور که گفته شد ایشان هفت عادت مخرب را معرفی و سپس آنها را روشهایی ناکار آمد برای کنترل بیرونی معرفی میکند.
در این قسمت با شرح چند نمونه از تجربیات خود سعی به قانع کردن مربی برای استفاده از روش محیط تئوری انتخاب و اجتناب از روش کنترل بیرونی میپردازد.
از جمله این تجربیات را که ایشان با روش تئوری انتخاب شرح میدهند را به صورت اختصار با هم میخوانیم:
«تام با سرو صدا کردنش حواس کل کلاس را پرت میکند. در این مواقع بچهها منتظر این هستند که ببینند شما چگونه با او رفتار خواهید کرد.
شما مدتی به تام بی توجهی میکنید اما موثر نمیباشد.
توصیه میکنم که مدتی تدریس خود را قطع کنید و بگویید که: تام حرف زدن تو نمیگذارد که درس بدهم. دوست دارم با تو صحبت کنم.
اگر قرار شد شما پیش او بروید یک صندلی همراه خود ببیرید تا با آرامش با او صحبت کنید.
به باقی بچهها هم هم بگویید که به حل تکالیف خود بپردازند ولی اکر به حرف شما هم گوش کردند اشکالی ندارد.
تام به دلیل دریافت این همه توجه خیلی زود آرام میشود. بگویید: تام من نگران تو هستم. فکر میکنم این جا راضی و خشنود نیستی، دوست دارم رضایت بیشتری داشته باشی. فکر میکنم اگر خشنودتر بودی این قدر شلوغ نمیکردی. درست است؟
وقتی تام متوجه میشود که خشنودیاش برایتان مهم است، تعجب میکند و آرام میشود.»
فصل چهارم: در مدرسه گلسری آدم ناموفق وجود ندارد…
در این فصل نیز به ارائه روشهایی میپردازد که در آن از روش کنترل بیرونی وجود نداشته باشد.
در قسمت گفته میشود که ناکامی در مدرسه متداولترین دستاورد کنترل بیرونی نیست؛ بزرگترین دستاورد کنترل بیرونی، ناکامی در زندگی زناشویی است. احتمال ناکامی دانش آموزان در مدرسه، مثل احتمال ناکامی در زندگی زناشویی ۵۰ در ۵۰ نیست. آقای گلسر بر این اعتقاد است که اگر با تئوری انتخاب زندگی کنید تمام جنبههای زندگی شما بهبود پیدا میکند.
فصل پنجم: در اولین روز دیدار با دانش آموزان کلاس خود موفق خواهید بود
در این قسمت نویسنده با ارائه روشهایی سعی به بهتر برگزار کردن کلاس درسی را دارد. از جمله راه کارهایی برای برگزاری هرچه بهتر جلسه اول این است که شما سعی کنید روشی متفاوت با سالهای گذشته داشتهاید شروع کنید. در روز اول به جای اینکه به دانشآموزان بگویید که من از شما چه انتظاراتی دارم، اگر تکالیف را انجام ندهید چه میشود و … سعی به نزدیکی به آنها و دوست شدن با آنها بپردازید.
در این قسمت روشها منحصرا به رفتار شما ختم نمیشود بلکه به چگونگی چیدمان کلاس و چگونگی انجام این کارها نیز گفته میشود.
فصل ششم: بحث پیرامون کلاس مبتنی یر کفایت و شایستگی
اغلب، دانش آموزانی در کلاس مشکلات انضباطی ایجاد میکنند که در مدرسه موفق نیستند. آنها مفهوم موفقیت تحصیلی را میدانند ولی امیدی به موفقیت در آنها ندارند.
در این قسمت نویسنده به شرح کلاس مبتنی بر کفایت و شایستگی میپردازد و این عقیده را دارد که این روش شکست تحصیلی را به موفقیت تبدیل میکند و پیامدش این خواهد بود که نیاز شما به استفاده از کنترل بیرونی را کاهش خواهد داد.
از جمله ویژگیهای این روش این است که هیچ نکته مبهم یا دشواری ندارد و شما به راحتی میتوانید این کار را انجام دهید.
از جمله تئوریهای این روش این است که باید فایده کار آموزش برای دانش آموز توضیح داده شود چرا که شاید کار مدرسه مفید باشد ولی دانش آموز هیچ گاه علت آموزش های مدرسه را نمیفهمد و مدام سعی به مبارزه کردن با آن میپردازد.
فصل هفتم: روش جدید آموزش
صد سال است که روش آموزش معلمان هیچ تغییری نکرده است: آموزش، آزمون، نمره، آموزش بیشتر، آزمون مجدد و همچنان آموزش، آزمون و نمره تا پایان سال تحصیلی. آموزش و یادگیری کمابیش همیشه با آزمون گرفتن تمام میشوند. در نظام نمره دهی صفر تا بیست، هر آزمونی نمره ای دارد و نمره نهایی، میانگین نمرههای امتحانات است. انجام دادن تکالیف، بحث کلاسی و کار در خانه هم نمره دارند ولی نتیجه آموزش و یادگیری را نمرهها تعیین میکند. شواهد نشان میدهد نمرههای مواردی همچون تکالیف و بحثهای کلاسی شبیه نمرههای امتحان و پس از نمره دادن، امتحانها و تکلیفها اصلاح نمیشود. به طور کلی دانش آموزی که در امتحانها خوب عمل میکند، در کارهای دیگر هم خوب است و بالعکس. متغیرهای این فرایند عبارتند از: تدریس، امتحان، تکلیفها و انگیزههای دانش آموزان.
در این فصل به شرح این پرداخته میشود که اگر آموزش خوب انجام شود، امتحانات منصفانه و تکالیف جذاب باشند این سیستم نتایج شگرفی به بار میآورد.
از جمله اصلیترین تئوری روش کلاس مبتنی برکفایت این است که معلم این باور را داشته باشد که تمامی دانشآموزان میتوانند به حد کفایت و شایستگی برسند.
فصل هشتم و نهم: کلاس مبتنی بر کفایت و شایستگی در یک مدرسه ابتدایی و دبیرستان
در این دو فصل با توجه به ویژگیهای اخلاقی هر دوره به شرح راهکارهایی برای اجرای کلاس مبتنی بر کفایت و شایستگی میپردازد.
نویسنده در این فصول اعتراف میکند که اجرا نمودن کلاسهای مبتنی بر کفایت و شایستگی به مراتب دشوارتر از ابتدایی است.
این فصل کتاب به ۵ قسمت تقسیم میشود که عبارتند از:
۱.پیشنهادهای کلی برای آغاز سال تحصیلی و چگونگی برخورد
۲.کفایت و شایستگی تحصیلی در مقابل کفایت و شایستگی غیرتحصیلی
شاید بد نباشد که بدانید منظور از کفایت و شایستگی تحصیلی عبارت است از: استفاده از دانشی که میتواند بهبود یابد. چنین دانشی نیازمند به فکر کردن، گوش دادن، روخوانی، نگارش و حل مسئله است.
۳.به شرح این نکته میپردازد که چگونه شما باید تکالیف هر درس را بدهید
۴.نحوه برگزاری امتحان هر درس
۵.نحوه برگزاری بحثهای کلاسی
فصل دهم: آموزش لذت خواندن
وقتی به گروهی از کودکان نگاه میکنید که صبحها شادمان و خندان به سوی مدرسه می روند، در تصور این نکته سخت است که برای بسیاری از آنها این شادی و خوشحالی بسیار کوتاه خواهد بود. معلم در کلاس تحت فشار است به آنها خواندن درس بدهم. اما معلم متوجه میشود برای این کار باید به دانشآموزان فشار بیاورد سریعتر و بیشتر از آنچه اکنون میتوانند بخوانند و بفهمند. در اینجا اگر هدف از چنین فشاری گرفتن نمره بالا در آزمونهای پیشرفت استانی باشد عملکرد بسیاری از دانشآموزان بهتر خواهد شد. اما اگر هدف کتابخوان کردن آنها در طول زندگی این راه به شکست میانجامد. در این فصل آقای گلسر سعی بر این دارد که آموزش را مفیدتر، ماندگارتر و لذت بخشتر کند.
ایشان بر این اعتقاد است که اگر ما دانش آموزانی را کتابخوان کرده باشیم زمانی که از مقطعی به مقطع بالاتر میروند و اکثر دانشآموزان افت تحصیلی میکنند آنها دیگر چندا افتی نخواهند داشت.
فصل یازدهم: پیوند و رابطه جایگزین تادیب میشود
برنامههای انضباطی آنگونه که در مدارس به کار گرفته میشود، کاملاً برپایه کنترل بیرونی است چون در ذات واژه انضباط این معنا نهفته است که هر کاری لازم است انجام دهید تا دانشآموزان از شما پیروی و اطاعت کند. در این فصل نویسنده میخواهد بگوید که شما اگر با دانشآموزی به اختلاف خوردید باید برای رفع آن با او ارتباط بگیرید نه این که کنترل بیرونی داشته باشید چرا که این گونه هیچ گاه مشکل شما با او برطرف نخواهد شد.
طبق فصول گذشته در این فصل نیز به ارائهی راهکار های مدرسهی گلسری میپردازد.
فصل دوازدهم: نقش مدیر در مدرسه کیفی گلسری
در این فصل نویسنده به شرح تجربیات خود در عرصه مدیریت مدرسه میپردازد و چگونگی برخورد مدیر مدرسه با معلمان برای اجرای مدرسههای کیفی گلسری توضیحاتی را ارائه میدهد.
0 Comments